فارسی دهم،یازدهم و دوازدهم



نام                           نام خانوادگی                                            الف

1-معنی کنید .

یکی تازی ای بر نشسته سیاه                       همی گرد نعلش بر آمد به ماه

 

2-در بیت زیر دو آرایه ادبی پیدا کنید .

بدان گه که شد پیش کاووس باز                        فرود آمد از باره بردش نماز

 

3-با توجه به بیت زیر :

سراسر همه دشت بریان شدند                          بر آن چهر خندانش گریان شدند

کدام کلمه در معنای مجازی به کار رفته است ؟

یک ترکیب وصفی پیدا کنید .

نوع حذف را بنویسید .

کلمه ی « سراسر » از نظر دستوری چه نقشی دارد ؟

4-در بیت زیر ایهام را مشخص کنید .

چو پیش پدر شد سیاووش پاک                    فرود آمد از باره بردش نماز

5-بیت زیر به کدام زمینه حماسه اشاره دارد ؟

همی داد مژده یکی را دگر                 که بخشد بر بی گنه دادگر

 

 

 

 

 

 

نام                            نام خانوادگی                                    ب

1-معنای فعل مشخص شده را بنویسید .

سیاووش را تنگ در بر گرفت                          ز کردار بد پوزش اندر گرفت      

 

2-در بیت زیر دو آرایه ادبی مشخص کنید

همی کند سودابه از خشم موی                  همی ریخت آب و همی خست روی

 

3-با توجه به بیت :

یکی شادمانی بُد اندر جهان                       میان کهان و میان مهان

مجاز را مشخص کنید

کدام کلمات تضاد دارند.

4-معنی کنید .

چنا آمد اسپ و قبای سوار                          که گویی سمن داشت اندر کنار

 

4-مدرونمایه داستان گذر سیاوش از آتش چیست ؟

 

5-در بیت زیر منظور از « موبد » و سپهبد » چه کسانی هستند ؟

چنین گفت موبد به شاه جهان                     که درد سپهبد نماند نهان         


سپیده می آید

درباره مسئله انتظار فرج

صدای سُم سمند سپیده می آید

یلی که سینه ی ظلمت دریده می آید

صدای آمدن روشنی و نور به گوش می رسد و پهلوانی که تاریکی را از بین برده می آید.

سمند سپیده :تشبیه - یل :استعاره از امام زمان - سینه ظلمت :تشخیص

واج آرای کسره


گرفته بیرق تابان عشق را بر دوش

کسی که دوش به دوش سپیده می آید

پرچم درخشان عشق را بر دوش گرفته و رهبر عاشقان شده کسی که به همراه نور و روشنی می آید.

"ظهور امام زمان با نور همراه است"

بیرق عشق: تشبیه - بیرق بر دوش داشتن : کنایه از رهبر بودن- دوش به دوش : کنایه از همراه


طلوع برکه ی خورشید تابناک دل است

ستاره ای که ز آفاق دیده می آید

وقتی وجود او مانند ستاره ای در آسمان چشم ظاهر شود،مانند طلوع خورشید درخشان،دل را نورانی می سازد.

"ظهور امام زمان دلها را نورانی می کند"

دل به خورشید تشبیه شده

ستاره :استعاره از امام زمان

آفاق دیده:تشبیه- واج آرایی کسره


بهار آمده با کاروان لاله به باغ

به دشت ژاله گل نورسیده می آید

بهار به همراه گل های زیبا به باغ آمده است و در دشت پر از شبنم گل تازه روییده امام زمان می آید.

"با آمدن امام زمان دنیا گلستان می شود"

بهار :استعاره از زیبایی جهان در زمان ظهور

آمدن بهار : تشخیص - کاروان لاله : استعاره از یاران امام زمان

باغ : استعاره از جهان - گل نودمیده : استعاره از امام زمان- بهار و لاله و دشت،ژاله،گل نودمیده : مراعات نظیر


به سوی قله ی بی انتهای بیداری

پرنده ای که به خون پر کشیده می آید

پرنده ای که تا آن سوی بلندای بیداری و آگاهی پرواز کرده می آید

"آگاهی بخشی امام زمان

قله بیداری:استعاره " بیداری به کوهی تشبیه شده قله وجه شبه

پرنده :استعاره از امام زمان


در آن کران که بود خون عاشقان جوشان

شهید عشق سر از تن بریده می آید

در جایی که عاشقان بی قرار هستند،شهید عشق فداکارانه و سر از تن جدا شده می آید.

"در راه عشق باید جان را فدا کرد"

جوشان بودن خون " کنایه از بی قراری

تلمیح به شهادت امام حسین

خون،شهید،سر از تن بریده :

مراعات نظیر


به پاسداری آیین آسمانی ما

گزیده ای که خدا برگزیده می آید


برای پاسبانی از دین الهی ما،برگزیده ای که خداوند انتخاب کرده می آید


رباعی سلمان هراتی

چون سیل ز پیچ و تاب صحرا می رفت

همراه سحر به فتح فردا می رفت 

معنی :مانند سیل در پیچ و تاب صحرا در حرکت بود و همراه سحر برای نابودی ظلم و سیاهی و رسیدن به فردایی روشن در حرکت بود

مصراع اول :تشبیه- فتح فردا :استعاره.فردا به سرزمینی تشبیه شده .

"همراه سحر بودن" و "برای فتح فردا رفتن رود": تشخیص - واج آرایی ر


بی تاب نظیر جوشش چشمه ی دور

این رود به جستجوی دریا می رفت

این رودخانه مانند جوشیدن چشمه ی دور دست ،بی صبرانه برای جستجوی دریای حقیقت حرکت می کرد.

تشبیه دارد- بی تاب بودن و به جستجوی دریا رفتن :تشخیص

علت حرکت رود:جستجوی دریاست:حسن تعلیل

رود: نماد انسان مبارز و حقیقت جو

رباعی مصطفی علیپور:

رازی که خطرکنندگان می دانند 

در بازی خون برندگان می دانند

انسان های شجاع ،رازی را می دانند که تنها کسانی که در بازی با مرگ پیروز می شوند از آن راز آگاه اند.

برندگان:استعاره از انسانهای شجاع

بازی و برنده:مراعات نظیر

با بال شکسته پر کشیدن هنر است

این را همه پرندگان می دانند

همه پرندگان این را می دانند که پرواز کردن با بال شکسته هنر است.

پر گشودن: کنایه از پرواز کردن.

بال،پرگشودن و پرواز کردن:مراعات نظیر

پر گشودن با بال شکسته :متناقض نما


محمدعلی مجاهدی 

ای کعبه به داغ ماتمت نیلی پوش

وز تشنگی ات فرات در جوش و خروش

ای کسی که در مرگ تو کعبه عزادار شده و از تشنگی تو رود فرات بی قرار است

یعنی خداوند از مرگ تو ناراحت است.

نیلی پوش:کنایه از عزادار.نیل ماده ای آبی رنگ است که از آن برای رنگ کردن پارچه واستفاده می کرده اند.چون این رنگ بسیار تیره و نزدیک به سیاه بود،"نیلی"در معنی "تیره" نیز به کار رفته است

نیلی پوش شدن کعبه و "در جوش و خروش بودن فرات" تشخیص و حسن تعلیل

جز تو که فرات رشحه ای از یم توست

دریا نشنیدم که کشد مشک به دوش

رود فرات قطره ای از وجود دریایی توست و من جز تو دریایی سراغ ندارم که مشک آب به شانه بکشد.

"بزرگی حضرت عباس"

تلمیح به ماجرای کربلا

دو تشبیه دارد  تو مانند دریا هستی و فرات مانند رشحه ای از یم توست

دریا مشک به دوش بکشد :تشخیص دارد و متناقض نما

فرات و رشحه و یم و دریا و مشک مراعات نظیر

مصطفی محدثی :

از چنبر نفس رسته بودند آنها 

بت ها همه را شکسته بودند آنها

آنها(شهیدان) در قید و بند نفس نبودند و همه وابستگی ها را بسته بودند و اسیر شده بودند.

بت :استعاره از وابستگی

پرواز شدند و پر گشودند به عرش

هر چند که دست بسته بودند آنها

پرواز کردند و به آسمان رفتند با اینکه دستشان بسته بود و اسیر بودند

پر گشودن : کنایه از پرواز کردن

دست بسته :کنایه از اسیر

پرواز ،پر گشودن و عرش :مراعات نظیر

به عر رفتن با دست بسته: تناقض دارد


سرو روان من – دورتان بگردم – همین پیش پایتان – دروغ چرا؟ - واقفید – نوبرانه هایش – در کاممان زقوم بود

اندرونی – زهرمارمان شده بود. ویشگون گرفت – هر غلطی دلت می خواهد- اشکت دم مشکت باشد – وابدهی

تا بگویند پخ بر خود بلرزی –سفر قندهار که نرفته – شگون ندارد پشت سر مسافر هی اشک بریزی

راه برگشنش را شوره زار و نم زار نکن – جایت سبز- پر بیراه نمی گوید – از دلمان در بیاورد

برگه کردن قیصی – گول زنک ها – ساروق می کنیم – مهر و موم کردن – کدبانوگری –

مصع پلو – سر سراغ کردن – ملتفتید که .- خواب بد دیدیم گفت برو توی عمارت برای آب تعریف کن

خواب زن چپ است – اگر به دست من افتد فراق را بکشم – دق الباب کردن – ارابه – جبر روزگار

کلاغ های شوم می خواندند – چهار اسبه کوبیدن – چون ن شوی مرده – نه ماه آزگار

حورالعین در نظرتان نمی آید – بار شیشه داشتن – ملالی نداشته باشید – مدت مدیدی – خط و خبر آوردن

قیّم و قوام –جوشانده به حلقوم چشاندن – رجال – تکدّر خاطری .

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم                     که در طریق ما کافریست رنجیدن

یارب سببی ساز که یارم به سلامت             باز آید و برهاندم از بند ملامت 


درس یازدهم فارسی دوازدهم

شکوه چشمان تو .محتوا: شاعر شکوه کربلا را در شهادت شهید حججی تصویر کرده است .

1-آه این سر بریده ی ماه است در  پگاه ؟                 یا نه ؟ سر بریده ی خورشید شامگاه

قلمرو زبانی : پگاه : صبح زود / آه : شبه جمله.صوت .

قلمرو ادبی : تضاد بین پگاه و شامگاه / بیت تجاهل العارف دارد . سر ماه و سر خورشید :اضافه ی استعاری و تشخیص / مراعات نظیر : ماه و خورشید .

قلمرو فکری : آیا این شهید سر بریده همچون ماهی است که در پگاه طلوع کرده است ؟ (تصویر هلال به سر بریدگی ) یا خورشید سر بریده است به هنگام غروب ؟ (خورشید شامگاه : غروب خونین )

2-خورشید بی حفاظ نشسته به روی خاک ؟                   یا ماه بی ملاحظه افتاده بین راه ؟

قلمرو زبانی : بی حفاظ : درست و بعینه / بی ملاحظه : ماه زیباست و بی ملاحظگی درباره ماه یعنی زیبایی خود را آشکار کرده است .

قلمرو ادبی : خورشید : استعاره از شهید حججی .

قلمرو فکری : پیکر شهید گویی خورشید است که بعینه روی خاک قرار گرفته است . یا ماه است که بی آنکه ملاحظه ی زیبایی خود را بکند خود را آشکار ساخته است .

3-ماه امده به دیدن خورشید صبح زود              خورشید رفته است سر شب سراغ ماه

قلمرو زبانی : صبح زود به احتمال زیاد اشاره به زمان شهادت شهید حججی دارد .

4-حسن شهادت از همه حسنی فراتر است                  ای محسن شهید من،ای حسن بی گناه

قلمرو زبانی : حسن : زیبایی

قلمرو فکری : زیبایی شهادت از همه زیبایی ها فراتر و ارجمند تر است و تو ای محسن شهید ،آن شهید زیبای من هستی

5-ترسم تو را ببیند و شرمندگی کشد                    یوسف بگو که هیچ نیاید برون ز چاه

قلمرو ادبی : تلمیح دارد به داستان حضرت یوسف / می ترسم : ایهام دارد : یقین دارد . واهمه دارم .

قلمرو فکری : یوسف که خود در زیبایی مثل است ،می ترسم با تجلی زیبایی تو ،از زیبایی خویش شرمنده شود،پس ای یوسف خود را آشکار نکن

6-شاهد نیاز نیست که در محضر آورند                              در دادگاه عشق رگ گردنت گواه

قلمرو زبانی : دادگاه عشق : اضافه ی تشبیهی

نیازی به حضور شاهد و گواه نیست ،زیرا در دادگاه عشق،رگ گردن تو ،خود گواهی خواهد داد که در راه عشق شهید شدی .

7-دارد اسارت تو به زینب اشارتی                            از اشتیاق کیست که چشمت کشیده راه ؟

قلمرو ادبی : اسارت و اشارت : جناس ناقص . چشمت کشیده راه : کنایه از این که منتظر هستی / بیت تلمیح دارد به واقعه عاشورا و اسارت حضرت زینب ا.

قلمرو فکری : ین اسارت تو ما را به یاد اسارت زینب می اندازد

8-از دور دست می رسد آیا کدام پیک ؟                        ای مسلم شرف به کجا می کنی نگاه ؟

قلمرو ادبی : به قرینه پیک و مسلم تلمیح دارد به ماجرای مسلم بن عقیل فرستاده ی امام حسین به سوی کوفیان

9-لبریز زندگی است نفس های آخرت                   آورده مرگ گرم به آغوش تو پناه

قلمرو ادبی : مصراع اول پارادوکس دارد .

قلمرو فکری : نفسهای آخر تو ،نشانه ی مرگ تو و پایان کار تو نیست بلکه امید زندگی است . برای همین است که مرگ به تو پناه آورده است تا پایان کار نباشد و از شهادت تو زندگی بگیرد .

10-یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است                  ای روضه ی مجسم گودال قتلگاه

قلمرو ادبی : بیت تلمیح دارد به واقعه ی عاشورا و گودال قتلگاه که پیکر امام حسین در آن افتاد و در آنجا به شهادت رسید .

قلمرو فکری : شاعر عظمت حادثه ی کربلا را در شهادت شهید حججی تصویر رکده است . و می گوید زنده کننده ی عظمت و شکوه کربلاییی.  


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

رباط دو در گلاره رویای من... schengen_visa قاری قرآن محمدحسن نوروزی منش ساخت مدار های الکتریکی ساده coryyc2 Casa دانلود آهنگ جدید